قالب پرشین بلاگ


بیوشیمی بالینی
مطالعات ، تحقیقات و خاطرات من
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بیوشیمی بالینی و آدرس mybiochemistry.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






درست است كه نوزادان قادر به صحبت كردن نيستند، اما احساسات نهفته در حرف‌هاي طرف مقابل، براي آنها پنهان نمي‌ماند. تحقيقي درباره مغز كودكان نشان داده است كه آنان حتي در ۷ ماهگي به احساسات يك صدا پي مي‌برند.

در كنار كلمات و واژه‌ها، ملودي يك جمله، اطلاعات زيادي درباره وضعيت احساسي فرد سخنگو مي‌دهد. اين اطلاعات در بخشي از مغز جمع آوري مي‌شوند. اما تا كنون مشخص نبود كه مغز انسان از چه زماني اين توانايي را پيدا مي‌كند كه داده‌هاي مربوط به احساسات را رمزگشايي كند.

محققين به اين نتيجه رسيده‌اند كه نوزادان از سن ۷ ماهگي مي‌توانند صداي انسان و احساسات پيوسته با آن را تشخيص دهند. يك گروه علمي بين‌المللي از موسسه‌اي در دانشگاه لايپزيگ، در اين رابطه به دو آزمايش مختلف دست زده است.

به گزارش دويچه‌وله، در اولين آزمايش، محققين براي نوزادان ۴ تا ۷ ماهه، صداي انسان‌ و سرو صداي عادي ديگري را پخش كردند. آنها فعاليت مغزي اين نوزادان را با روشي خاص اندازه‌گيري كردند. در اين روش، شعاع نوري نزديك به مادون قرمز به جمجمه‌ نوزادان ‌تابانده مي‌شود و با اطلاعاتي كه از اين طريق به دست مي‌آيد، ميزان اكسيژن خون مشخص مي‌‌شود. اين روش براي نوزادان خطرناك نيست. محققين در اين تحقيق به اين نتيجه رسيدند كه تنها نوزادان ۷ ماهه توانايي تشخيص تفاوت صداي يك انسان با صداهاي ديگر را دارند. براي مثال يك كودك ۴ ماهه هنوز توانايي پي بردن به احساسات نهفته در يك صدا را ندارد.

دومين آزمايش به واكنش‌هايي مي‌پرازد كه كودكان به احساسات نهفته در ملودي يك جمله نشان مي‌دهند. محققين براي كودكان ۷ ماهه صداهايي را با لحني خنثي، خوشحال يا عصباني پخش كردند. آنان در اين آزمايش مشاهده كردند كه بخش‌هاي مربوطه در مغز كودكان، به صداهاي داراي "احساس" واكنشي متفاوت نشان مي‌دهند تا به صداهاي خنثي.

در كل محققين معتقدند كه نتايج اين تحقيقات مي‌تواند به تشخيص سريع بيماري‌هاي مربوط به اختلالات رشد كودك كمك كند.




[ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ] [ 22:59 ] [ جبینی طوسی ]

مقدمه
نمكهاي Ethylenediaminetetra-acetic.Acid (EDTA) به علت حفظ سلولهاي خوني بعنوان ماده ضد انعقاد مناسب در آزمايشگاههاي هماتولوژي بكار مي رود. اين ماده توانايي پيوند با تعدادي از عناصر را داشته و با اتصال به كلسيم مي تواند آنرا از محيط خارج نمايد. كلسيم و ديگر يونهاي دوظرفيتي مي توانند بعنوان كوفاكتورهاي آنزيم عمل نمايند و بهمين دليل نمكهاي EDTA جهت تعيين مقدار كلسيم، آهن، آلكالن فسفاتاز، كراتين كيناز و لوسين آمينو پپتيد از مناسب نيستند.
موارد استفاده
EDTA جهت آزمايشات زير در هماتولوژي توصيه مي گردد.
1 – هماتوكريت (روش ميكروهماكريت) – شمارش پلاكت – شمارش گلبولهاي سرخ و سفيد اندازه گيري هموگلوبين – گسترش خون محيطي جهت افتراق سلولي – شمارش رتيكولوسيت – فلوسيتومتري – سديمانتاسيون (پس از تصحيح باسيترات سديم). نمونه خون تهيه شده با ضد انعقاد EDTA در مدت 6 ساعت در حرارت آزمايشگاه بايد از آزمايش گردد. استفاده از EDTA در ساير موارد مثل اندازه گيري سيكلوسپورين (Cyclosporin) و عناصر بسيار كمياب توصيه شده است. لازم به ذكر است كه نمكهاي EDTA مي توانند با ظروف فلزي يا درب آنها واكنش نشان داده و يونهاي فلزي را آزاد كنند بنابراين براي استفاده از EDTA بايد از ظروف مناسبي استفاده شود.


[ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ] [ 22:59 ] [ جبینی طوسی ]
خون جاری در رگ‌ها این قابلیت را دارد كه هنگام آسیب عروق، مانع ریزش بیش از حد خون شود، در غیر این صورت با اولین آسیبی كه به جدار رگ وارد می‌آمد، آن قدر خون از بدن خارج می‌شد تا فرد به علت اختلال در تامین انرژی بافتی یا شوك جان خود را از دست بدهد.
دكتر سیدمحسن رضوی، فوق تخصص بیماری‌های خون و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی تهران درباره علل و عوامل بروز خونریزی داخلی می‌گوید: عوامل مسوول این روند دفاعی، پلاكت‌ها و فاكتورهای انعقادی موجود در پلاسما و سلول‌های فرش‌كننده جدار رگ است كه هر گونه اختلال در هماهنگی این سه گروه باعث خونریزی غیر طبیعی و پیامدهای ناگوار می‌شود.
به گفته وی، بیماری‌های انعقادی به 2 دسته ارثی و اكتسابی تقسیم می‌شوند . بیماری‌های ارثی ممكن است به صورت كمی یا كیفی شامل حال پلاكت‌ها یا فاكتورهای 12‌گانه دخیل در تشكیل لخته شود، مثلا فرد مبتلا به هموفیلی A به علت كمبود مادرزادی فاكتور 8 انعقادی، قادر نیست كه در لحظه آسیب بافتی و هنگام خروج خون از رگ جلوی خونریزی را بگیرد.
این عضو هیات علمی با اشاره به این كه ممكن است اشكال اكتسابی اختلال در سیستم انعقاد خون، ناشی از داروها باشد، آن را به 2 دسته تقسیم می‌كند.
دسته اول داروهایی كه اصلا به منظور تقلیل توان انعقادی به كار می‌روند (وارفارین، آسپیرین و....) و دسته دوم مواردی كه عارضه مصرف یك دارو سبب اختلال انعقادی شده است، مثلا وقتی داروی ایبوپروفن به عنوان مسكن یا ضدالتهاب مصرف می‌شود، می‌تواند باعث اختلال عملكرد پلاكتی شود، ضمن این كه همین دارو می‌تواند به مخاط معده هم آسیب رسانده و شرایط خونریزی گوارشی را فراهم كند.وی یادآور می‌شود: بیماری‌هایی مثل عفونت پیشرفته، اختلالات متابولیك و سیستم ایمنی و سرطان‌ها با تغییر وضعیت طبیعی پلاكت‌ها و فاكتورهای انعقادی و سلول‌های مخاط عروقی می‌تواند باعث اختلال عملكرد سامانه‌های انعقادی شوند.
دكتر رضوی می‌افزاید: تقریبا همه اعضای بدن دارای عروق خونی هستند، بنابراین آسیب‌های فیزیكی یا هر پدیده التهابی عفونی و سرطانی می‌تواند باعث افزایش استعداد خونریزی در بافت‌ها شود.
او می‌گوید: نسوج بدن شامل فضاهایی است كه ممكن است از طریق لوله‌هایی به خارج راه داشته باشد، همانند دستگاه گوارشی، تنفسی، ادراری، تناسلی، بینایی و شنوایی یا این كه ارتباط آنها از طریق عروق، اعصاب، عضلات و استخوان‌ها با دیگر اعضای بدن برقرار شود و رابطه مستقیمی با خارج از بدن نداشته باشند، مثل جمجمه و محتویات آن، گردن، قفسه سینه، شكم، لگن، ران‌ها، شانه، بازو و.... به همین جهت وقتی خونریزی در بافت‌های مرتبط با خارج رخ می‌دهد، در پی خروج خون به بیرون بسته به‌شدت آن، اطرافیان و پزشك متوجه این اتفاق شده و درصدد كنترل علت و علائم آن برمی‌آیند و در صورتی كه خونریزی در اعضای بسته بدن باشد، تشخیص سخت‌تر خواهد بود و با انجام آزمایشات، تصویربرداری در فضای لگنی و شكم می‌توان به علت رسید.
وی اظهار می‌كند: علل خونریزی هر چه كه باشد از نظر شدت می‌توان بیماران را در طیفی از «بسیار اندك» و «بسیار شدید» گنجاند كه یك سوی آن خونریزی‌های خفیف و چند قطره در شبانه‌روز است (مثل زخم ساده در معده كه از طریق روده و به همراه مدفوع دفع می‌شود و بیمار خود از آن مطلع نیست) تا این كه مدت‌ها بعد به علت كم‌خونی و فقرآهن در آزمایشگاه كشف می‌شود اما ممكن است همین زخم به علت خونریزی شدید در عرض چند دقیقه جان بیمار را بگیرد.
به گفته دكتر رضوی، گاهی به علت سوانح رانندگی، سقوط از بلندی، اصابت یك جسم سخت به ناحیه سر و... خونریزی خفیفی در فضای داخلی جمجمه (بین استخوان و مغز) ایجاد می‌شود كه با كمی گیجی و عدم تعادل طی چند هفته جذب خواهد شد، ولی گاهی هم همین آسیب ممكن است سبب خونریزی وسیعی در نسج مغز شود و بلافاصله ارتباط سیستم عصبی مركزی بافت‌های حیاتی دیگر بدن را قطع كند و طی چند دقیقه موجب مرگ بیمار ‌شود.
این فوق‌تخصص بیماری‌های خونی اذعان می‌كند: گاهی در پی آسیب فیزیكی به استخوان لگن یك فرد، احتمال می‌رود حدود یك لیتر از خون فرد یا حتی بیشتر از این میزان، در لگن و ران او محبوس شود كه علاوه بر علائم موضعی، به شوك و اتفاقات جدی بعدی منجر شود، در حالی كه خونی از بدن خارج نشده است.
وی تصریح می‌كند: ممكن است بیماری كه دچار نقص سیستم انعقادی است به علت سرفه شدید دچار پارگی عروق مخاط دستگاه تنفسی شده و به دلیل شدت خونریزی در مجاری تنفسی یا بافت ریه، از خونریزی و كمبود اكسیژن تلف شود بنابراین بهتر است افراد با جدی تلقی‌كردن آن، هنگام داشتن ضعف و خستگی، تندی تنفس و ضربان قلب، مشورت با پزشك را فراموش نكنند و اجازه دهند تا پزشك با انجام معاینات و آزمایشات، بیماری آنها را تشخیص دهد.

____________

تابنده ایم تابنده ایم!!!!


[ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ] [ 22:59 ] [ جبینی طوسی ]
مقدمه
غدد فوق کلیوی در انسان 5 تا 7 گرم وزن دارد و از دو قسمت قشری و مغزی تشکیل شده است. قسمت قشری در افراد بالغ از سه لایه تشکیل یافته است. لایه گلومرولوزا که وظیفه ساختن هورمونهای مینراکورتیکوئید را دارد و لایه‌های فاسیکولاتا و رتیکولاریس که هورمونهای گلوکورتیکوئید و آندروژنها را می‌سازند. وجود قسمت قشری برای جاندار حیاتی است و خارج کردن به مرگ جاندار منجر می‌شود.


قسمت مغزی فوق کلیوی ادامه سیستم اعصاب سمپاتیک است زیرا که انتهاهای رشته‌های عصبی قبل از گانگلیونی از منشا اعصاب اسپلانکنیک تا قسمت مغزی فوق کلیوی ادامه یافته و در آنجا سلولهای کرومافین را که سازنده هورمونهای کاتکولامین (دوپامین ، نوراپی نفرین و اپی نفرین) هستند در بر می‌گیرد. قسمت مغزی فوق کلیوی در حقیقت یک نوع گانگلیون محسوب می‌شود با این تفاوت که فاقد آکسونهای سلولهای عصبی است.
هورمونهای بخش قشری
گلوکوکورتیکوئیدها
استروئیدهایی با 21 اتم کربن هستند که اثرات فیزیولوژیک گوناگونی را بروز می‌دهند که مهمترین آنها فعال سازی واکنشهای نوسازی گلوکز است. کورتیزول گلوکوکورتیکوئید اصلی در بدن محسوب می‌شود. کورتیزول در پلاسما به دو حالت پیوند پروتئینی و آزاد وجود دارد. غلظتهای زیاد کورتیزول آزاد دارای دو نوع اثر مهارکنندگی بر روی هیپوفیز و هیپوتالاموس است. گلوکوکورتیکوئیدها دارای نقشهای زیر هستند.
هورمونهای گلوکوکورتیکوئید در جهت فعال سازی واکنشهایی عمل می‌کنند که به تولید بیشتر گلوکز می‌انجامد.
این هورمونها باعث افزایش میزان اسیدهای چرب آزاد پلاسما می‌شوند.
این هورمونها در کبد دارای اثر سازندگی در متابولیسم پروتئینها و اسیدهای ریبونوکلئیک و در سایر بافتها مانند عضله ، چربی و بافتهای لنفاوی دارای اثر تجزیه‌ای هستند.
غلظتهای زیاد گلوکوکورتیکوئیدها در مراحل مختلف واکنشهای ایمنی یعنی تکثیر جبرانی لنفوسیتها در مقابل اثر آنتی ژن ، تولید آنتی بادی توسط لنفوسیتها و سرانجام متابولیسم آنتی بادیها تاثیر می‌گذارد.
مینراکورتیکوئیدها
این هورمونها استروئیدهایی با 21 اتم کربن هستند که اثر فیزیولوژیک اصلی آنها افزایش جذب دوباره سدیم و دفع پتاسیم و هیدروژن در کلیه‌ها است. آلدسترون مهمترین هورمون این گروه است و فقط در لایه گلومرولوزا سنتز می‌شود. این هورمونها با افزایش سرعت انتقال یونهای سدیم به داخل سلولهای لوله‌های پیچیده دور و لوله‌های جمع کننده کلیه‌ها باعث احتباس سدیم و دفع یونهای پتاسیم ، هیدروژن و آمونیوم می‌گردند و این عمل خود را در سطح سایر بافتهای پوششی مانند غدد عرق ، غدد بزاقی و مخاط روده‌ها نیز بروز می‌دهند.
آندروژنها
دهیدرواپی آندروسترون که یک هورمون پیش ساز آندروستن دیون که یک هورمون آندروژن می‌باشد به مقادیر قابل توجه در لایه‌های فاسیکولاتا و رتیکولاریس ساخته می‌شوند و دهیدرو اپی آندروسترون در بافتهای خارج از غدد فوق کلیوی به هورمونهای فعال مردساز مبدل می‌گردد. در شرایط طبیعی هورمونهای استروژن (زن ساز) در غدد فوق کلیوی ساخته نمی‌شوند و یا اینکه به مقادیر ناچیز وجود دارند و در بعضی از سرطانهای غدد فوق کلیوی ممکن است به مقادیر زیاد ساخته شوند.
هورمونهای بخش مغزی غدد فوق کلیوی
اگر چه هورمونهای سیستم فوق کلیوی _ سمپاتیک اهمیت حیاتی ندارند با وجود این برای مقابله و مقاومت در برابر شوکهای عصبی کوتاه اثر و یا طولانی اثر ضروری هستند. هورمونهای کاتکولامین یعنی اپی نفرین ، نوراپی نفرین و دوپامین عوامل اصلی در عکس‌العملهای طبیعی بدن در هنگام مواجهه با یک خطر ناگهانی هستند. اپی نفرین هورمون اصلی است که فقط در قسمت مغزی سنتز می‌شود و تقریبا 80 درصد کل هورمونهای کاتکولامین در داخل قسمت مغزی را تشکیل می‌دهد.

هورمون اپی نفرین

این هورمون در قسمت مغزی ساخته نمی‌شود در حالی که تقریبا 80 درصد نوراپی نفرین موجود در اندامهایی که شامل اعصاب سمپاتیک هستند در همان محل ساخته می‌شود و مابقی در انتهاهای دیگر اعصاب ساخته شده و از طریق جریان خون به سلولهای هدف می‌رسند. بدین ترتیب اپی نفرین و نور اپی نفرین در سلولهای کرومافین مغزی و یا سلولهای کرومافین سایر بافتها ساخته شده و در همان سلولها نیز ذخیره می‌شوند.

بیماریهای ناشی از اختلالات قسمت مغزی
بیماری فئوکروموسیتوما در اثر پیدایش تومورهایی در قسمت مغزی فوق کلیوی بروز می‌کند. تشخیص زودرس این بیماری آسان نیست و معمولا زمانی بیماری تشخیص داده می‌شود که ترشح زیاد اپی نفرین و نور اپی نفرین به افزایش شدید فشار خون منجر شده باشد. نسبت ترشح نور اپی نفرین به مراتب بیشتر از ترشح اپی نفرین است.

همچنین در مواردی که تومورهای فئوکروموسیتوما در خارج از غدد فوق کلیوی وجود دارند فقط ترشح نوراپی نفرین افزایش یافته است. با توجه به اینکه نوراپی نفرین نقش اصلی را در سطح عروق خونی و فشار خون به عهده دارد. در صورتی که اپی نفرین بیشتر دارای اثرات متابولیسمی است، افزایش شدید فشار خون در بیماری فئوکروموسیتوما توجیه پذیر می‌گردد.

_____________________
تابنده ایم تابنده ایم!!!!!!!!!


[ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ] [ 22:59 ] [ جبینی طوسی ]

گيرنده‌های چشايی ويژه‌ی مزه‌ی تلخ در بافت شش‌ها شناسايی شده است. اين گيرنده‌ها با گشادکردن راه‌های هوايی موش‌های دچار آسم، به مواد تلخ پاسخ می‌دهند. اين يافته‌ها رويکرد متفاوتی را برای درمان آسم گشوده‌اند.

پژوهشگران مدرسه‌ی پزشکی دانشگاه مريلند دريافته‌اند که مواد تلخ بهتر از بتاآگونيست‌ها می‌توانند راه‌هايی هوايی شش‌ها را باز کنند. آن‌ها پس از غربال‌گری برای ژن‌های فعال در سلول‌های ماهيچه‌ی صاف که اين راه‌های هوايی را بسته يا باز می‌کنند، گيرنده‌های چشايی را در اين سلول‌ها شناسايی کردند. آن‌ها گمان می‌کردند اين گيرنده‌ها فقط در زبان، سقف دهان، بخش بالايی مری و زبان کوچک وجود دارند.

آن‌ها در آغاز گمان می‌کردند اين گيرنده‌ها در بافت ماهيچه‌ی صاف ديواره‌ی راه‌هايی هوايي هستند تا زهرهای گياهی تلخ را شناسايی کنند و با فشرده‌کردن راه‌های هوايی از شش‌ها محافظت کنند. اما پس از آزمودن ترکيب‌های تلخ استاندار بر بافت ماهيچه‌ی صاف انسان و موش، دريافتند که عکس آن درست است. داروهای تلخ ضدمالاريا، کوينين و کلورکوينين، اين سلول‌های ماهچه‌ای را به حالت آرامش (بدون انقباض) می‌برند. به نظر می‌رسد اين واکنش کمک می‌کند تا زهرها به سادگی بيرون فرستاده‌ شوند.

آزمايش روی راه‌های هوايی موش‌های کالبدشکافی شده نشان داد که اين ترکيبات تلخ در آرامش دادن به بافت ماهيچه‌ای، سه برابر اثرگذارتر از داروهای ضدآسم هستند. هنگامی‌که پژوهشگران ترکيبات تلخ و داروهای آسم را به موش‌هايی با نشانه‌های آسم‌مانند دادند و مقدار هوايی را اندازه گرفتند که می‌توانست از راه‌های هوايی آن‌ها بگذرد، به همين نتيجه رسيدند.

اکنون پژوهشگران در جست‌وجوی مواد تلخ هستند که بتوان آن‌ها را به افشانه‌های ويژه‌ی داروهاي آسم افزود تا درمان اين بيماري بهبود يابد.

[ یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ] [ 22:59 ] [ جبینی طوسی ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
آرشيو مطالب
امکانات وب

ورود اعضا:

> بی بوک


قالب وبلاگ

قالب وبلاگ

download

چت

قالب بلاگ اسکای

قالب وبلاگ

اخلاق اسلامی

قالب وبلاگ

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا